نظارت مردمی در نظام اسلامی


محسن حقیقی

کارشناسی ارشد جامعه  شناسی

یادداشت یزدفردا "جهان  غرب بعد از پیشرفت های قرون اخیر ادعای این را داشت که برعکس عصرهای پیشین که نخبگان حکومتی می توانستند مردم را از دخالت در امور سیاسی باز دارند، دیگر انحصار سیاسی واجتماعی حاکمان از بین رفته است، ولی واقعیت این است که جهان غرب هیچگاه نتوانسته است به خرد جمعی اعتماد کند و هیچ کسی خارج از ایدئولوژی­های حاکم بر احزاب سیاسی و به صورت مستقل نمی­تواند وارد صحنه سیاسی شود.

کشور آمریکا نمونه بارزی است که در آنجا حضور در صحنه سیاست­گذاری تنها از طریق دو حزب دموکرات و جمهوری خواه ممکن است وتنها با پذیرش اصول و اساسنامه یکی از این دو حزب می­توان وارد صحنه شد.

واقعیت این است که در عصرهای پیشین نخبگان می­توانستند توده مردم را از دخالت در امور سیاسی باز دارند، اما اکنون، آن انحصار سیاسی و اجتماعی از دست حاکمان خارج شده است. امروز شمار فزاینده­ای از مردم در ملت های جهان خواستار سهمی در نظارت اجتماعی و سیاسی اند و می­خواهند مصالح آنان در این امور در نظر گرفته شود.

البته هر گاه در تاریخ بشر ملت هایی تغییرات اجتماعی بی­نظیر را برای اولین بار تجربه می­کنند، نخبگان آن جامعه در مواجه با این تغییرات در حوزه انفعال قرار گرفته و دچار سراسیمگی و عدم اطمینان می­شوند. که یکی از دلایل وجود احزاب سیاسی در غرب ساماندهی همین نظارت­های مردمی است که در حقیقت چیزی غیر از آن است. زیرا ساختار احزاب نه در جهت ساماندهی نظارت­های مردمی یعنی از ملت بر نظام ، از پایین به بالا، بلکه برعکس از بالا به پایین است و در واقع احزاب تعیین می­کنند که چه کسی حق نظارت دارد.

اما در جامعه اسلامی نظارتی که وجود دارد از آن به امر به معروف و نهی از منکر و اهتمام به امور مسلمین تعبیر می­شود و بسیار روشن است که خاستگاه این نظارت بسیار گسترده تر از نظارت مردمی تازه به دوران رسیده­ی نظام لیبرال دموکراسی است. نه اینکه مفهوم تازه ای باشد که بعداز پیشرفت­های علوم تجربی در چند قرن اخیر به آن رسیده باشیم بلکه سابقه­­ای هزار و چهارصد ساله دارد،و نه اینکه این حق فقط برای عده­ی خاصی توسط گروه­های سیاسی و اجتماعی مثل احزاب تعیین شود و نه اینکه دایره شمول این نظارت فقط به حاکمیت برمی­گردد. بلکه عجیب واژه­هایی­اند این معروف و منکر.

معروف آن است که اولا تایید الهی واجتماعی- فرهنگی دارد و منکر نیز آن است که نهی الهی و اجتماعی نیز در آن مسلّم است. و ثانیاًَ نظارت در احیای معروف، و مرگ و نهی منکر در هر زمینه­ای به سبب اسم عام بودن و در هر موضوعی که به سرنوشت جامعه مسلمین مربوط باشد واجب است.

مردم در نظام جمهوری اسلامی نظارت دارند نه این حق را از حزب خاصی گرفته باشند بلکه خداوند بر آنان واجب نموده است و از آنجا که وجود نظام الهی نعمت تلقی می­گردد،شکرش واجب است که "لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌۭ " و نظارت یعنی پاسداری از ارزشهای الهی وانسانی به عنوان حقی که خدا برگردن ما نهاده و این همان حق الله است و از آنجا که به سرنوشت جامعه ربط دارد حق الناس و مگر سرنوشت جامعه چیزی غیر از سرنوشت انواع بشر است پس حق النفس نیز تلقی می­گردد. وچه فریضه ای است واجبی که سه حق را ادا نماید.

به راستی اگر یک جریان سیاسی - اجتماعی به دور از نفاق و در چهره­ی خویش ظاهر گردد تایید و یا رد این جریان سیاسی و اجتماعی توسط مردم به چه معناست؟

در سال­های اخیر که عادت­های فکری خردمندانه،بصیرت جمعی و مطالبه گری درست به طور برابر در جامعه توزیع گردیده و ملت­ مسلمان بیشتر از آنکه پای ­بند اشخاص باشند پای بند سرنوشت جامعه اسلامی­اند و اهتمام­شان به امور مسلمین بیش از پیش است، جای کمی درنگ باقی است در اینکه سال های اخیر وضعیت تایید جریانات سیاسی و اجتماعی توسط مردم در جامعه چگونه است؟


راستی در نظام اسلامی که نظارت مردمی فریضه تلقی می­گردد و توسط مردم به مجلس شورای اسلامی تنفیذ می­شود وضعیت جریانات مختلف اجتماعی وسیاسی چگونه است؟


یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا